توجه : این فایل به صورت فایل ورد (Word) ارائه میگردد و قابل تغییر می باشد
بخشی از متن دانلود رایگان مقاله پارادايم واقعگرايي انتقادي در فراسوي اثباتگرايي و هرمنوتيک: به سوي روششناسي ميانرشتهاي :
تعداد صفحات :11
بحث از روش شناخت پدیدههای طبیعی، انسانی و اجتماعی همواره یکی از مجادلهبرانگیزترین مباحث در میان دانشمندان علوم مختلفبوده است. پارادایمهای روششناسانه متفاوت هرکدام براساس مبانی هستیشناسی و معرفتشناسی متفاوت بدین مسأله پرداختهاند. پارادایم اثباتگرایی (پوزیتیویستم)، به جهان یگانه مستقل از ذهن باور دارد، در نتیجه علم را واحد میداند، بر همین اساس روشهای علوم طبیعی را بر علوم انسانی و اجتماعی تحمیل مینماید. در مقابل پارادایم معناکاوی (هرمنوتیک) جهان انسانی را از جهان طبیعی متفاوت میداند، از این رو روش علوم انسانی (تأویل) و علوم طبیعی (تبیین) را از هم متمایز میسازد اما از نیمه دوم قرن بیستم پارادایم دیگری با عنوان «واقعگرایی انتقادی» شکل گرفته است که بیشتر با تحقیقات روی باسکار پیوند خورده است. این پارادایم تلاش دارد با فرا رفتن از دوگانه انگاری روشی و بهرهگیری از هستیشناسی پوزیتیویستی و شناختشناسی هرمنوتیکی به رویکردی میانرشتهای در باب شناخت دست یابد. بر این اساس، مقاله حاضر این پرسشها را طرح مینماید که آیا واقعگرایی انتقادی را میتوان بهمثابه روششناسی میانرشتهای تلقی نمود؟ آیا این پارادایم میتواند دانش میانرشتهای تولید کند؟ در نگاه نخست پاسخ این مقاله بدین پرسش مثبت است. از این رو، مقاله حاضر با بهره از روش اصل موضوعی تلاش میکند تا قابلیت مفروضات و گزارههای واقعگرایی انتقادی به عنوان روشی میانرشتهای - بهویژه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی - را نشان دهد. مهمترین استدلال نوشتار حاضر این است؛ مبانی هستیشناسی و معرفتشناسی چندلایه در پارادایم واقعگرایی انتقادی، نهایتاً به روششناسی چندلایه ختم میگردد که سنگ بنای تولید دانش میانرشتهای میباشد. مهمترین یافته مقاله حاضر بدین قرار است: گزارههای پارادایم روشی واقعگرایی انتقادی نه تنها زمینه دانش میانرشتهای را فراهم میآورد بلکه به همان قوت گزارههای پارادایمهای روشی اثباتگرایی و هرمنوتیک است؛ بدین معنا که این گزارهها دارای سازگاری، استقلال و تمامیت هستند.